امروز چهارشنبه از اولین ساعات بامداد، شوقی شورانگیز در میان بشریت کارگر موج میزند. از 69 روز پیش که 33 معدنچی سن خوزه شیلی در عمق 700 متری زمین مدفون شدند، تا امروز که اولین معدنچی نجات یافت، ترس از نقطه پایان و امید به زندگی در کنار هم وجود داشته اند و لحظات و ساعات اینروزها را براى ميليونها نفر رقم زده اند. اگر عملیات نجات بدون مشکل فنی پیش برود، با احتساب مدت زمان برای نجات هر نفر از طریق آسانسور یکنفره کپسول مانند، باید عصر فردا پنجشنبه آخرین نفر یعنی لوئیس ارزوئا، سرپرست گروه معدنچیان محبوس بتواند خانواده اش را در آغوش گیرد.
میگویند عملیات نجات معدنچیان شیلی به مهمترین خبر شبکه های تلویزیونی جهان تبدیل شده است. بیشتر شبکه های تلویزیونی با قطع برنامه های عادی خود در حال پخش مستقیم عملیات نجات سی و سه معدنچی به دام افتاده در عمق هفتصد متری معدن سن خوزه در منطقه کوپیاپو شیلی هستند . اطراف معدن سن خوزه به اردوگاه و محل تجمع خانواده های کارگران، محل اعلام همبستگی، محل تهیه گزارش و مصاحبه٬ و محل آمد و رفت مقامات دولتي تبدیل شده است. "اردوگاه امید" یعنی اطراف معدن که خانواده های کارگران و حامیانشان در آن طی اینمدت مستقر بودند، امروز چهارشنبه غرق امید است. این مردم در این 69 روز نه فقط چنین احساس زیبائی را تجربه نکرده بود بلکه شبح مرگ معدنچیان و تلاشی خانواده کارگری بود که چرخ میزد. اما امروز امید است که تسلط دارد. ناگهان همه چیز عوض شد. اردوگاه امید معدن سن خوزه شبیه استادیومهای بازیهای جهانی فوتبال شده است. پر خبرنگار و تیمهای رسانه ها، پلیس و امنیت ویژه، محل خانواده های کارگران، جایگاه های ویژه مستقبلین، مقامات دولتی و غیره. و چرا که نه؟ حافظه طبقه ما با مرگ و سلاخی کارگران در "باب نیزو" های ایران و چین و غیره عجین است. بگذار یکبار هم این حافظه تاریک و تلخ با اشک شوق نجات هم طبقه ای هایمان در سن خوزه التیام یابد. همیشه کارگران را به استقبال بورژواها برده اند و یا گوشت دم توپ جنگ سرمایه داران کرده اند، بگذارید یکبار هم رئیس جمهور و مقامات دولتی به استقبال کارگران بروند.
همزمان با عملیات نجات، امروز بیش از هر روز در این 69 روز، کارگر معدنچی به راس اخبار و توجه جهانیان آمده است. نه فقط باید خوشحال بود و اشک شوق ریخت که معدنچیان جان سالم بدر بردند بلکه باید خوشحال بود که کارگر معدنچی و از این طریق شرايط کار و زندگی طبقه کارگر کمی زیر نور رفته است. رسانه ها گزارش دادند که با ورود فلورینسیو آوالوس اولین معدنچی به سطح زمین، هزاران بالن به آسمان فرستاده شده و مردم با حضور رئیس جمهور شیلی در کنار معدن جشن بزرگی بر پا کردند . جالب است، رسانه ها و دولتهای سرمایه داری 24 ساعته مشغول سانسور و تحمیق کارگران هستند و امروز بدلیل عملیات نجات 33 معدنچی مسئله موقتا عوض شده است. حق این کارگران است که بیش از دو هزار خبرنگار و فیلمبردار از سراسر جهان، عملیات نجات شان و صحنه مشت گره کرده شان و فوران احساسات انسانی و طبقاتی خانواده ها و دوستدارانشان را به جهان مخابره کنند. این وجهی از زندگی طبقه کارگر است که کمتر دیده میشود. خانوادههای معدنچیان با دیدن هر کارگری که بالا می آید اشک شوق می ریزند و شبکه های تلویزیونی خبر را برای مردم جهان مخابره می کنند . تا اين لحظه 13 کارگر نجات يافته اند.
اما در پس این رویداد و شادی برحق و انسانی از نجات معدنچیان شیلی ریا کاری بورژوازى نیز رژه میرود. معدن سن خوزه اولین "سانحه" معدن نیست. تاریخ کارگر معدنچی تاریخی مملو از مرگ و قتل عام دسته جمعی کارگران است. از ایران و ترکیه و چین و انگلستان تا هر گوشه دنیا، قتل کارگران در معادن و بطور کلی در محل کار جزو حافظه زنده طبقه کارگر است. میزان تلفاتی که هر روز بر اثر ناامنی محیط کار و بدلیل استاندارد نبودن سیستمهای ایمنی محیط کار به طبقه کارگر جهانی تحمیل میشود، با میزان مرگ و میر روزانه در جنگهای دهشتناک قابل مقايسه است٬ تردیدی نیست که مسببین این جنایات سرمایه داران و دولتهایشان هستند که برای کم کردن هزینه تولید و کسب سود بیشتر از جان کارگران مایه میگذارند. این جنایتکاران نه فقط در هیچ دادگاهی محاکمه نمیشوند بلکه راست راست راه میروند. بورژوازی اگرچه مسئولیت جنایتش را بعهده نمیگیرد اما خود بیشتر از هر کسی به این حقیقت واقف است که سرمایه اش روی دوش کشتار و استثمار شدید و فلاکت کارگران تلمبار میشود. به همین دلیل است دنیا ناگهان علاقه مند به سرنوشت و زندگی 33 کارگر معدن در کشوری میشود که امثال پینوشه و راست افراطی بیش از 33000 نفرشان را در مقطع کوتاهی سلاخی کرده است. نظامی که در هر گوشه دنیا بدلیل بحران اقتصادی کرور کرور کارگر را بیکار ميکند٬ دستاوردهایشان را پس ميگيرد٬ سطح معیشت طبقه کارگر را سه دهه عقب برده است٬ به اعتراض شان شلیک ميکند٬ هر روز در معادن و مراکز صنعتی کشتارشان ميکند٬ هر روز در عراق و افغانستان و دهها نقطه دنیا قربانی تروریسم ميکند٬ فرزندانشان را به تله مافیای تجارت سکس و مواد مخدر ميفرستد٬ کودکانشان را در گوشه گوشه دنیا به کار ميکشد، ناگهان برای نجات 33 نفرشان اشک تمساح ریخت و در افتخارات پوچ ناسیونالیستی دمید. رئیس جمهور شیلی "موفقیت در حفاری تونل به عمق زمین و عملیات نجات معدنچیان را دستاوردی مهم برای مردم کشور خود توصیف کرده است"! و یا مورالس رئیس جمهوری بولیوی قرار است به شیلی سفر کند. دلیل سفر ایشان بقول مقامات بولیوی اینست که "یکی از سی و سه معدنچی گرفتار در زیر زمین شهروند بولیوی است"! اگر این یکی شهروند بولیوی نبود لابد سفر هم ضرورتی پیدا نمیکرد. براستی که ناسیونالیسم کریه است! اینها تازه "چپ" های طبقه حاکم هستند. راست هایشان که جای خود دارند. اين موج ریاکاری بورژوازی در پس نجات معدنچیان شیلی برای تلطیف جهنمی است که سرمایه در دنیا برای کارگران ساخته است. فکر میکنید آمار کارگرانی که همین امروز در محل کار در گوشه گوشه جهان توسط سرمایه به قتل رسیدند چند نفر است؟ چند برابر اين 33 نفر؟
کارگر معدنچی، در تاریخ مبارزات کارگری و در ادبیات کارگری و حتى موزیک سمبلی قوی بوده است. کارگر معدنچی٬ یقه آبی ها، سمبلی و نشانه ای از یک تاریخ است که طی واقعه معدن سن خوزه به حافظه تاریخی طبقه ما نقب میزند. آنچه در عین حال طی این واقعه به دنیا رله شد، این حقیقت بود که طبقه کارگر تحت چه شرایط اسفناکی برای سرمایه جان میکند. این واقعه، علیرغم میل بورژواها، باعث شد که کارگر بیرون معدن و کارخانه، آنجا که بعنوان یک انسان با تمام پیچیدگیهايش مطرح است، بدرجه ای تصویر شود. گزارشاتی که در گفتگو با خانواده های کارگران منتشر شده است گوشه هائی از مصائب و امیدهای زندگی کارگران را منعکس میکنند: عشق، آرزوهای کودکان کارگران، بیماری و نداری، مدرسه، همبستگی انسانی و طبقاتی، توقعات و مشکلات اجتماعی. کارگر معدنچی اینروزها دوباره برگشت و وجودش را به دنیا اعلام کرد اگرچه بسیاری معادن دیگر بسته شدند. با تمام اینها امروز چهارشنبه 13 اکتبر روز بسیار دلپذیری است. باید این واقعه بتواند مبارزه برای امنیت محیط کار و تحمیل استاندارهای ایمنی محیط کار به سرمایه داران را گامی جلو ببرد.
ما نجات کارگران معدنچی را به خانواده های کارگران معدن سن خوزه شیلی، به طبقه کارگر جهانی، به بشریت آزادیخواه، صمیمانه تبریک میگوئیم و در شادی آنها عمیقا شریکیم. *
2010-10-13